tanhaeiiiiiii:((
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
نوشته شده در تاریخ 91/12/21 ساعت 7:33 ع توسط fereshteh falahati


قصدم از این مطالب توهین نیست

لطفا تا ته بخون خیلی جالبه...پشیمون نمیشی..



بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟

گفت: آره ! خیلی دوسش دارم

گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟

گفت: آره!

گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟

گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله

گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد

گفت: چرا؟

براش یه مثال زدم:

گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟

بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…

دیدم حالتش عوض شده

بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟

گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه

گفتم: پس حجابت….

اشک تو چشاش جمع شده بود

روسری اش رو کشید جلو

با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره

از فردا دیدم با چادر اومده

گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!

خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره

می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه.
آجرکم الله یا صاحب الزمان


  



نوشته شده در تاریخ 91/12/13 ساعت 4:3 ع توسط fereshteh falahati


جنایات رژیم صهیونیستی و آمریکا

 

http://www.humanrights-iran.ir/images/2/2010/10/2010_10_24_11_58_28.jpg

















  



نوشته شده در تاریخ 91/12/13 ساعت 3:59 ع توسط fereshteh falahati


اینگونه باشیم....

































 


  



نوشته شده در تاریخ 91/12/13 ساعت 3:57 ع توسط fereshteh falahati


کشف حجاب اجباری دختری توسط صهیونیست ها + (تصویر)

روزنامه معاریو به نقل از شاهدان عینی فاش کرد که یکی از زنان اسرائیلی بدون هیچ دلیل و توجیهی، به این دختر فلسطینی حمله ور شد و با مشت به سر او کوبید و مشاجره با دختر را آغاز کرد، تا بقیه زنان تندرو اسرائیلی به او ملحق شوند و به طور دسته جمعی به ضرب و شتم دختر فلسطینی بپردازند.

اقدام غیر اخلاقی

 

به گفته شاهدان عینی، زنان اسرائیلی سعی کردند حجاب دختر فلسطینی را از سرش بردارند، اما او در برابر آن ها مقاومت کرد تا این که هم? آنها به سمت او حمله ور شده و حجاب از سرش برگرفتند.

خانم ” دوریت ” از فعالان صلح اسرائیلی که توانست از این واقعه عکس هایی مستند بگیرد، تاکید کرد که شاهدان این حادثه، هیچ اقدامی برای جلوگیری از این تعدی زنان اسرائیلی انجام ندادند.

در پی انتشار عکس های این رسوایی، پلیس رژیم صهیونیستی به منظور سرپوش نهادن بر این جنایت، از تشکیل پرونده رسیدگی و تحقیق در این باره خبر داد.



  



نوشته شده در تاریخ 91/12/10 ساعت 7:40 ع توسط fereshteh falahati


من یک پسر مذهبی هستم...
من حق دارم در ایام فاطمیه پیراهن مشکی بپوشم حتی در تابستان...
و کسی حق ندارد به من بگوئید تو همش در غم و ماتم هستی...


من یک پسر مذهبی هستم...
من حق دارم محرم که میشود زنگ موبایلم را مداحی بگذارم...
و کسی حق ندارد به من بگوئید تو انسان افسرده ی هستی...


من یک پسر مذهبی هستم...
من حق دارم عکس شهید را بعنوان پس زمینه موبایلم انتخاب کنم...
و کسی حق ندارد با دیدن عکس شهید به من پوزخند بزند...
.
.
.
من یک پسر مذهبی هستم...
من حق دارم بجای سینما رفتن شبهای جمعه بهشت زهرا بروم...
و کسی حق ندارد به تمسخر بگوئید که شما را فقط باید در قبرستان پیدا کرد..


من یک پسر مذهبی هستم...
من حق دارم توی اتوبوس بجای گوش دادن به خوانندگان خارجی...
مداحی هلالی را گوش کنم و کسی حق ندارد بگوئید تو عقب افتاده ی...


من یک پسر مذهبی هستم...
من حق دارم وقتی که را میروم بجای اینکه به صورت دختران مردم زْل بزنم...
سرم پائین باشه و کسی حق ندارد به من بگوئید چقدر املی...

.
.
بعضی از مردم کوچه و بازار آنقدر به ما طعنه میزنند...
که آدم دوست دارد همانند دعای حضرت زهرا(س) دعا کند...
.
.
اللهم عجل فی وفاتی...



  




  پیام رسان 
+ خواهرم میگم دعا کن برام ، دعای بچه ها زود اجابت میشه … میگه :دِ نَه دِ اگه دعای بچه ها اثر داشت وقتی که من شیش سالم بود و تو اون عروسکمو شیکوندی ، باید میمردی !

+ مدادم خشک شد ،مثل احساسم ،دیگر وجودم خالیست برای پرکردن ،پرکردن دفتری که عمر ی همدم اسرار من بود،خسته شدم از اینکه هر چه نوشتم و خواند ونفهمید،‌ یه روزی تنها امدم،تنها ماندم و تنها خواهم رفت،نمیدانم روزگار بهانه ای دستم خواهد داد برای بازگشتی دو باره یا نه اما با همه خاطرات از خاطره سازان خداحافظی میکنم،خسته شدم از روزگار از حرفهای پر ازتکرار از....

+ salam khoobin?eftekhar ashnaei midin???




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ