سفارش تبلیغ
صبا ویژن
tanhaeiiiiiii:((
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
نوشته شده در تاریخ 91/12/10 ساعت 7:40 ع توسط fereshteh falahati


بسم الله الرحمن الرحیم
امام نقی (علیه السلام) به مدعی گفت اگر راست می گویی که فرزند پیامبری، وارد قفس شیرها شو زیرا خوردن گوشت تن فرزندان زهرا بر درندگان حرام است... مدعی نرفت اما خلیفه که می خواست پاره پاره شدن امام را توسط شیرهای درنده ببیند، به ورود ایشان اصرار کرد... هنگامی که حضرت هادی پذیرفت و وارد قفس شد، شیرها آرام گرفتند و به پابوسی اش آمدند.
برای  دیدن پوستر در اندازه بزرگتر کلیک کنید
http://miladps3.persiangig.com/image/imamhadi.jpg

تذکر مهم: تا می توانید این تصویر را منتشر کنید تا به سهم خود جوابی داده باشید به کسانی که مدتیست از غفلت ما نسبت به امام نقی الهادی سوءاستفاده کرده اند و از هیچ توهینی به ایشان دریغ نمی کنند.

منابع:
بحار الانوار ج 50 ص 149 ح 35 چاپ ایران.
منتهی الامال ج 2 ص 654 چاپ هجرت.


  



نوشته شده در تاریخ 91/12/10 ساعت 4:56 ع توسط fereshteh falahati


عکس یادگاری !!!؟؟؟


 


.

.

به چه قیمت ؟؟؟ به قیمت

 

خون

  شهدا؟؟


 


 

خواهرم من رفتم تا چادرت خاکی نشه !!

به وصیتم عمل کردی خواهر ؟؟؟

ولی یادت باشه من برادریمو ثابت کردم



من  به وعدم عمل کردم و خونمو دادم تا تو حجابتو ندی !!!

ندادی که ؟؟؟


خواهرم رو سفیدم کردی
 پس حجابت کو؟؟؟
برای مشاهده در ابعاد واقعی کلیک کنید32315753917184855409.jpg


  



نوشته شده در تاریخ 91/12/10 ساعت 11:35 ص توسط fereshteh falahati


560917_491219967561587_807048006_n



  



نوشته شده در تاریخ 91/12/10 ساعت 11:34 ص توسط fereshteh falahati



بعضی وقت ها خدا ؛

درهای رحمتش رو یه خورده باز می کنه ؛

تا بتونی از لای در، رحمت هاشو ببینی ؛

ولی نمی تونی بهشون دست بزنی ؛

چون روی در، قفلی به نام حکمته ...!
..


  



نوشته شده در تاریخ 91/12/10 ساعت 11:32 ص توسط fereshteh falahati


خواهشا این مطلبو بخون ، شاید به خودت بیای
گفت: که چی؟ هی جانباز جانباز شهید شهید! میخواستن نرن! کسی مجبورشون نکرده بود که!
گفتم:چرا اتفاقا! مجبورشون میکرد!
گفت:کی؟!!
گفتم:همون که تو نداریش!
گفت:من ندارم؟! چی رو؟!
گفتم: غیــــــرت!!



  




  پیام رسان 
+ خواهرم میگم دعا کن برام ، دعای بچه ها زود اجابت میشه … میگه :دِ نَه دِ اگه دعای بچه ها اثر داشت وقتی که من شیش سالم بود و تو اون عروسکمو شیکوندی ، باید میمردی !

+ مدادم خشک شد ،مثل احساسم ،دیگر وجودم خالیست برای پرکردن ،پرکردن دفتری که عمر ی همدم اسرار من بود،خسته شدم از اینکه هر چه نوشتم و خواند ونفهمید،‌ یه روزی تنها امدم،تنها ماندم و تنها خواهم رفت،نمیدانم روزگار بهانه ای دستم خواهد داد برای بازگشتی دو باره یا نه اما با همه خاطرات از خاطره سازان خداحافظی میکنم،خسته شدم از روزگار از حرفهای پر ازتکرار از....

+ salam khoobin?eftekhar ashnaei midin???




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ