سفارش تبلیغ
صبا ویژن
tanhaeiiiiiii:((
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
نوشته شده در تاریخ 91/11/19 ساعت 12:11 ع توسط fereshteh falahati


الان تو خیابون منتظر تاکسی بودم،
.
.
.
.
.
.
.
.
یه بوگاتی ترمز زد جلو پام!
یک نگاه انداختم ،بعد به افق نگاه کردم گفتم
کمتر از "پراید" سوار نمیشم . .


  



نوشته شده در تاریخ 91/11/19 ساعت 12:5 ع توسط fereshteh falahati


لو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم

الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم

الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم

الو ... الو... سلام

کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟

مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟

پس چرا کسی جواب نمی ده؟

یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس. بله با کی کار داری کوچولو؟

خدا هست؟ باهاش قرار داشتم. قول داده امشب جوابمو بده.

بگو من می شنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم ...

هر چی می خوای به من بگو قول می دم به خدا بگم .

صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟؟؟

فرشته ساکت بود .بعد از مکثی نه چندان طولانی:نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی می تونه تو رو دوست نداشته باشه؟

بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض گفت :

اصلا خدا باهام حرف نزنه گریه می کنما...

بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛

بگو زیبا بگو .هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی می کند بگو...دیگر بغض امانش را بریده بود

بلند بلند گریه کرد وگفت:

خدا جون خدای مهربون،خدای قشنگم می خواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا...

چرا ؟این مخالف تقدیره .چرا دوست نداری بزرگ بشی؟

آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه

 فراموشت کنم؟

نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟

مثل خیلی ها که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.

مثل بقیه که بزرگن و فکر می کنن من الکی می گم با تو دوستم.

مگه ما باهم دوست نیستیم؟

پس چرا کسی حرفمو باور نمی کنه ؟

خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟مگه این طوری نمی شه باهات حرف زد...

خدا پس از تمام شدن گریه های کودک گفت:

آدم ،محبوب ترین مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش می کنه...

کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب می کردند

 تا تمام دنیا در دستشان جا می گرفت.

کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان می خواستند .دنیا برای تو کوچک است ...

بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی...

کودک کنار گوشی تلفن،درحالی که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت.



  



نوشته شده در تاریخ 91/11/18 ساعت 6:27 ع توسط fereshteh falahati


بسم الله الرحمن الرحیم


در اینجا قصد دارم از مردی یاد کنم که واقعا گفتن کلمه مرد شایسته این بزرگوار هست

کسی که نشون داد بصیرت چه معنا دارد

 

...

sardar-madhi01

 

سردار محمدرضا مدحی
سرباز اقا صاحب الزمان

کسی که تا عمق محافل ضد انقلاب پیش رفت

سردار نشان دادی عین کلمه با ولایت تا شهادت چه معنا دارد
اری با بصیرتان زمان کسانی که تا اخرین قطره خونشان با ولایت بودند وهستند
اینگونه هست که ضدانقلابان اینگونه در شگفت می مانند

اینگونه مات ومبهوت میکنی
سرباز اقا صاحب الزمان
(عج) دشمنان قسم خورده
نظام جمهوریاسلامی
 ایران را
تصاویری از سردار مدحی(الماسی برای فریب)www.noorozahra.ir

که افتخار میکنی به بسیجی بودنت با ولایت بودنت
در آخر میگویم سرباز امام زمان (عج) سردار مدحی راهت را ادامه خواهیم داد
سلامتی سردار عزیز صلوات

الهم صل علی محمد وآل محمد واعجل فرجهم
{-35-}{-35-}{-35-}


  



نوشته شده در تاریخ 91/11/18 ساعت 6:25 ع توسط fereshteh falahati




ما از الست طایفه ای سیـنـه خسته ایم

ما بچه های مـــادر پهلــو شـکســـته ایم

امروز اگر سیــنـــه و زنجـــیـــر می زنیــم

فردا به عشق فاطمه شمشیر می زنیم

مــا را نبــی ، قبیله سلمـــان خطاب کرد

روی غـــرور و غیــــرت ما هم حساب کرد

از ما بتـــــرس ! طایفه ای پـــــــر ارده ایم

ما مثل کوه پشــت علــــی ایســتاده ایم


  



نوشته شده در تاریخ 91/11/18 ساعت 6:25 ع توسط fereshteh falahati




داده ایم از کف خود گوهـــر تهـــرانـــی را

عالــم مجــتــهــــد و عــارف ربـــانــــی را

روح او شاد ، مخور غصه ، خدا حفظ کند

سیــدِ خامنـــه ای ، یــار خــراســانـی را ...
 


  




  پیام رسان 
+ خواهرم میگم دعا کن برام ، دعای بچه ها زود اجابت میشه … میگه :دِ نَه دِ اگه دعای بچه ها اثر داشت وقتی که من شیش سالم بود و تو اون عروسکمو شیکوندی ، باید میمردی !

+ مدادم خشک شد ،مثل احساسم ،دیگر وجودم خالیست برای پرکردن ،پرکردن دفتری که عمر ی همدم اسرار من بود،خسته شدم از اینکه هر چه نوشتم و خواند ونفهمید،‌ یه روزی تنها امدم،تنها ماندم و تنها خواهم رفت،نمیدانم روزگار بهانه ای دستم خواهد داد برای بازگشتی دو باره یا نه اما با همه خاطرات از خاطره سازان خداحافظی میکنم،خسته شدم از روزگار از حرفهای پر ازتکرار از....

+ salam khoobin?eftekhar ashnaei midin???




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ